در رابطه با معارف اجتماعی، سیاسی و روحانی

In connection with Social, Political and Spiritual Issues

"A mechanism of world inter-communication will be devised, embracing the whole planet, freed from national hinderances and restrictions, and functioning with marvellous swiftness and perfect regularity..."
Shoghi Rabbani 1897-1957

* Hidden Words on the streets of Isfehan's کلمات مکنونه بر سَرِ فلكه اصلى اصفهان

In the Graden of thy heart plant naught, but the rose of love
Do not speak Evil, so no Evil is spoken about you

*بيانيه اعلام پشتيباني نويسندگان و روزنامه نگاران كردستان در رابطه با تحركات اخير جمهوري اسلامي عليه پيروان آيين بهاييت در ايران

بيت العدل الاعظم

نهادهاي فعال حقوق بشر ايران

نهادهاي ديدبان حقوق بشر در سراسر جهان

دبيركل محترم سازمان ملل متحد

با درودهاي فراوان

از رسانه هاي خبري جمهوري اسلامي و از منابع غير رسمي خبر مي رسد كه"نهاد رهبري" جمهوري اسلامي" با ابلاغ بخشنامه اي موهن به نيروهاي اطلاعاتي، امنيتي، نظامي و انتظامي خود در سراسر ايران، ضمن طرح كليشه هاي كهنه "فرقه ضاله خواندن آيين بهاييت در ايران" و "وابستگي آن به صهيونيسم جهاني" و "لزوم برخورد شديد
" با "اهل بها" در ايران و همچنين ابلاغيه "دادستان كل كشور" به "وزارت اطلاعات" جمهوري اسلامي در همين رابطه، عزم سركوبگر خود را براي طراحي و اجراي يك جنايت سازمان يافته عليه بشريت و پيروان آيين بهاييت در ايران، جزم نموده است.

اصولا "فرقه ضاله" خواندن هريك از گروه هاي آييني داراي پيروان خاص در جهان علاوه بر آنكه در صلاحيت هيچ انساني نيست اكنون ديگر چنان منسوخ و پيش پا افتاده شده است كه طرح هر موضوعي با اين عنوان، "اعصار تاريكي" و "قرون وسطا"، "عصر تفتيش عقايد"، "حاكميت فريبكاران آييني را برآيين" و "سوء استفاده از تاثير آيين بر انسان ها با سوء تفسير و سوء تعبير از مفاهيم بلند آييني توسط معدودي فريبكار در جامه حكومت و روحانيت" به ذهن متبادر مي سازد.

نخستين پرسش ما اين است كه چه كسي به اربابان خون و مرگ و جنايت، اجازه مي دهد هر گروه آييني، ملي، مذهبي، قومي و سياسي دگرانديش را اينگونه با عباراتي چون "فرقه ضاله"، "حزب شيطان"، "ايادي استكبار"، "وابسته"، "مزدور"، "جاسوس" و... متهم و هر آن، از پساب هاي ذهن متحجر و واپس مانده خود به دگرانديشي و دگرانديشان –هواخواهان آشتي و آزادي و دمكراسي و مبارزان عليه ايدئولوژي گرايي ناهنجاري مرده اي به نام جمهوري اسلامي- منتسب سازند.

بيگمان انديشه امروزين بشر با پذيرش تكثر و پلوراليزم در تمامي ابعاد آييني، ملي، مذهبي، زباني، سياسي، فرهنگي و اجتماعي و به طور كلي در همه حوزه ها تنها به مفهوم "انسان" و "انسانيت" ارزش مي گذارد و پس از اين اعتباربخشي، ساير مفاهيم مرتبط را به رسميت شناخته و خود را ملزم به رعايت و پاسداشت حقوق مادي و معنوي گروه هاي گوناگون آييني، ملي، مذهبي، زباني، فرهنگي و اجتماعي مي نمايد.

جهان امروز، دنياي مبارزه با هرگونه ستم آييني، ملي، مذهبي، زباني، فرهنگي و اجتماعي است و دگرانديشي را در كنار تكثرگرايي به عنوان اصلي بديهي و بنيادين پذيرفته و ضمن تعريف سازوكارهاي آن، تمامي مساعي نهادهاي حقوق بشري، فعالان حقوق بشر، نويسندگان، روشنفكران، روزنامه نگاران و حتي نظام هاي حكومتي را به سوي حرمت گذاردن به "ديگري" در عين اختلاف انديشه و سليقه سوق داده است.

ابلاغيه جديد "نهاد رهبري" و "دادستان كل كشور" به وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي در لزوم برخورد با "آيين بهاييت" و اطلاق صفت بي مايه و تهي از استدلال "وابستگي به تشكيلات جهاني صهيونيسم"، بار ديگر نشان مي دهد كه نظام جمهوري اسلامي، ناتوان از طراحي توطئه در مقياس كلان و ميانه بين المللي و هراسان از تبعات بحران سازي در ميان مليت هاي ايران، براي سرپوش گذاردن بر بحران عنقريب در حال فروپاشي نظام، دگرباره و چندين باره، سياست"توهم توطئه" و"سركوب" را برگزيده و در اين ميان، پيروان "آيين بهاييت" را در ايران نشانه رفته است.

ما نويسندگان و روزنامه نگاران كردستان-به پيروي از رسالت انساني خود- ضمن آگاهانيدن مردم كردستان به ويژه و ساكنان ايران زمين به طور عام بر اين واقعيت كه "اماكن مقدسه و مركز جهاني بهاييان"، هشتاد سال پيش از تشكيل كشور اسراييل و در عصر امپراتوري عثماني در دو شهر "حيفا" و "عكا" تشكيل و از نظام آييني مستقل و منحصر به خود، برخوردار و پيشواي آيين بهاييت به فرمان حاكمان وقت ايران به آن سرزمين تبعيد شده اند و اساسا هيچگونه رابطه اي ميان صهيونيسم با صبغه سياسي و بهاييت با بنيادهاي آييني وجود ندارد، پشتيباني كامل خود را از "بهاييان كرد"، "بهاييان غير كرد ساكن كردستان"، "قريب به سيصد و پنجاه هزار پيرو آيين بهايي در ايران(بزرگترين اقليت مذهبي غير مسلمان ايران) و بيش از شش ميليون بهايي در سراسر جهان-كه ايشان را به عنوان دومين جمعيت آييني به لحاظ پراكندگي در گستره خاكي تبديل نموده است- ضمن محكوم نمودن تصميمات حكومت در حال فروپاشي جمهوري اسلامي مبني بر لزوم برخورد با "اهل بها" در ايران، آمادگي قلمي و قدمي خود را براي زدودن اين ننگ هزارباره اعلام، و از سازمان ها و نهادهاي حقوق بشري جهان، همچنين احزاب و گروه هاي سياسي كردستان و ساير مليت هاي ايران، صميمانه انتظار داريم با اعلام بيانيه هاي رسمي در محكوميت اين تفتيش عقايد، طرح سركوب "ياران صلح و آشتي"(اهل بها) و "هولوكاست نوين"، از هيچ اقدامي فروگذار ننمايند.

جمعي از نويسندگان و روزنامه نگاران كردستان

-صحت امضاها تاييد و به منظور رعايت اصول امنيتي در آرشيو محفوظ است

*Iran Press Watch: The Baha’is Documenting the Trials of the Baha’i Community in Iran

We are Ashamed!

Editor’s Note: The following is an open letter from a group of academics, writers, artists, journalists and Iranian activists throughout the world to the Baha’i community. This letter has been signed by a large number of the most prominent Iranian intellectuals.

We are ashamed!

A century and a half of oppression and silence is enough!

In the name of goodness and beauty, and in the name of humanity and liberty!

As Iranian human beings, we are ashamed for what has been perpetrated upon the Baha’is in the last century and a half in Iran.

We firmly believe that every Iranian, “without distinction of any kind, such as, race, color, sex, language, religion, politics or other opinions,” and also without regard to ethnic background, “social origin, property, birth or other status,” is entitled to all the rights and freedoms set forth in the Universal Declaration of Human Rights. However, from the very inception of the Baha’i Faith, the followers of this religion in Iran have been deprived of many provisions of human rights solely on account of their religious convictions.


According to historical documents and evidence, from the commencement of the Babi Movement followed by the appearance of the Baha’i Faith, thousands of our countrymen have been slain by the sword of bigotry and superstition only for their religious beliefs. Just in the first decades of its establishment, some twenty thousand of those who stood identified with this faith community were savagely killed throughout various regions of Iran.

We are ashamed that during that period, no voice of protest against these barbaric murders was registered;

We are ashamed that until today the voice of protest against this heinous crime has been infrequent and muted;

We are ashamed that in addition to the intense suppression of Baha’is during its formative decades, the last century also witnessed periodic episodes of persecution of this group of our countrymen, in which their homes and businesses were set on fire, and their lives, property and families were subjected to brutal persecution – but all the while, the intellectual community of Iran remained silent;

We are ashamed that during the last thirty years, the killing of Baha’is solely on the basis of their religious beliefs has gained legal status and over two-hundred Baha’is have been slain on this account;

We are ashamed that a group of intellectuals have justified coercion against the Baha’i community of Iran;

We are ashamed of our silence that after many decades of service to Iran, Baha’i retired persons have been deprived of their right to a pension;

We are ashamed of our silence that on the account of their fidelity to their religion and truthfulness in stating this conviction, thousands of Baha’i youth have been barred from education in universities and other institutions of higher learning in Iran;

We are ashamed that because of their parents’ religious beliefs, Baha’i children are subjected to denigration in schools and in public.

We are ashamed of our silence over this painful reality that in our nation, Baha’is are systematically oppressed and maligned, a number of them are incarcerated because of their religious convictions, their homes and places of business are attacked and destroyed, and periodically their burial places are desecrated;

We are ashamed of our silence when confronted with the long, dark and atrocious record that our laws and legal system have marginalized and deprived Baha’is of their rights, and the injustice and harassment of both official and unofficial organs of the government towards this group of our countrymen;

We are ashamed for all these transgressions and injustices, and we are ashamed for our silence over these deeds.

We, the undersigned, asked you, the Baha’is, to forgive us for the wrongs committed against the Baha’i community of Iran.

We will no longer be silent when injustice is visited upon you.

We stand by you in achieving all the rights enshrined in the Universal Declaration of the Human Rights.

Let us join hands in replacing hatred and ignorance with love and tolerance.

1. Abdolalian Morteza, Journalist, CJFE Board of Directors - Canada, Oakville
2. Abghari Shahla, Professor, Life University – USA, Atlanta
3. Abghari Siavash, Professor, University of Georgia – USA, Atlanta
4. Ahmadi Ramin, Professor, Yale University – USA, Yale
5. Almasi Nasrin, Managing editor of Shahrvand- Canada, Toronto
6. Bagherpour Khosro, Poet /Journalist – Germany
7. Baradaran Monireh, Writer/Human rights activist - Germany
8. Beyzaie Niloofar, Play writer/Theatre Director – Germany, Frankfurt
9. Boroumand Ladan, Researcher, Boroumand Foundation - USA, Washington
10. Boroumand, Roya, Executive Director, Boroumand Foundation – USA, Washington
11. Choubine Bahram, Researcher/Writer – Germany, Köln
12. Daneshvar Hamid, Actor/Theatre Director – France, Paris
13. Darvishpour Mehrdad, Professor, Stockholm University - Sweden, Stockholm
14. Djalali Chimeh Mohammad (M.sahar), Poet - France, Paris
15. Djanati Atai Behi, Actor/ Writer/Theatre Director – France, Paris
16. Ebrahimi Hadi, Editor-in-chief of Shahrgon, Canada, Vancouver
17. Fani Yazdi Reza, Political analyst - USA
18. Farhoudi Vida, Poet/Translator- France, Paris
19. Forouhar Parastoo, Artist/Human rights activist – Germany, Frankfurt
20. Ghaemi Hadi Coordinator Int. Campaign for HR in Iran - USA
21. Ghahraman Saghi, Poet /Journalist – Canada, Toronto
22. Ghahraman, Sasan, Publisher/Writer/Journalist – Canada, Toronto
23. Javid Jahanshah, Publisher, Iranian [dot] com – Mexico, Chihuahua
24. Kakhsaz Naser, Political analyst – Germany, Bochum
25. Kalbasi Sheema, Poet – USA, Washington
26. Kassraei Farhang, Writer/Actor – Germany, Wiesbaden
27. Khorsandi Hadi, Satirist – Great Britain, London
28. Mahbaz Efat, Women rights activist /Journalist– England, London
29. Malakooty Sirus, Classical Guitar Player/ Composer/ Lecturer - England, London
30. Moshkin Ghalam Shahrokh, Actor/Dancer – France, Paris
31. Mossaed Jila, Poet/Writer - Sweden, Göteborg.
32. Mossallanejad Ezat, Writer/Human right Activist, CCVT – Canada, Toronto
33. Parsa Soheil, Theatre Director - Canada Toronto
34. Sahimi, Muhammad Professor, University of Southern California – USA, California
35. Shafigh Shahla, Writer/Researcher – France, Paris
36. Shemiranie Khosro, Journalist - Canada, Montreal
37. Sheyda Behrooz, Literary Critic/Theorist- Sweden, Stockholm
38. Taghipoor Masoomeh, Actor/Theatre Director - Sweden, Göteborg.
39. Tahavori Mohammad, Journalist, USA, MA Cambridge
40. Vahdati Soheila, Human Rights Activist – USA, California
41. Zahedi Mitra, Theatre Director – Germany, Berlin
42. Zerehi Hassan, Editor-in-chief of Shahrvand, Canada, Toronto

To join the signaturees please contact the following emails.

niloofarbeyzaie@gmx.at, shemiranie@yahoo.com

[Translation by Iran Press Watch]

Posted in Public Support Post a comment or leave a trackback: Trackback URL.

* نامه سرگشاده گروهی از دانشگاهیان، نویسندگان، هنرمندان، روزنامه نگاران و فعالان ایرانی در سراسر جهان، به جامعه بهایی

ما شرمگینیم!

یک و نیم قرن سرکوب و سکوت کافیست!

به نام نیکی و زیبایی، به نام انسان و به نام آزادی

به عنوان انسان ایرانی، از آنچه طی یک و نیم قرن گذشته در ایران، در حق شما بهاییان روا شده است، ما شرمگینیم

ما بر این باوریم که هر ایرانی باید بتواند "بی هیچگونه تمایزی، بویژه از حیث نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، دین، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر،" و همچنین منشاء قومی یا "اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر وضعیت دیگر از تمام حقوق و همه آزادی های ذکر شده" در منشور جهانی حقوق بشر بهره مند شود، اما بهاییان ایران از اولین روزهای ظهور آیین بهائیت، تا به امروزبه خاطر باورهای دینی خود از بسیاری از حقوق انسانی محروم بوده اند.

بنا به شواهد و مستندات تاریخی، ازابتدای شکل گیری آئین بابی و سپس بهائی در ایران، هزاران تن، تنها به دلیل این باورهای دینی خود، به تیغ تعصب و خرافه به قتل رسیده اند. تنها در نخستین دهه میلاد این آیین، نزدیک به بیست هزار تن از وابستگان آن در شهرهای مختلف ایران به قتل رسیدند.

ما شرمگینیم از اینکه در آن دوران صدایی در مخالفت با این کشتار بربرمنشانه ثبت نشده است و

ما شرمگینیم از اینکه تا به امروز نیز صداها در محکومیت این جنایت هولناک جسته و گریخته و نارسا بوده است.

ما شرمگینیم از اینکه علاوه بر سرکوب شدید نخستین دهه های حضور بهاییان، در صد سال گذشته نیز، این گروه از هموطنان ما مورد حمله های ادواری قرار گرفته، منازل و محل کار آنها به آتش کشیده و تخریب شده و به جان و مال و ناموس آنها تجاوز شده اما جامعه روشنفکری ایران در مقابل این فاجعه خاموش مانده است.

ما شرمگینیم از اینکه طی سی سال گذشته قتل بهاییان، تنها به جرم باورهای دینی شان شکل قانونی به خود گرفته و بیش از دویست بهایی به قتل رسیده اند و

ما شرمگینیم از اینکه گروهی از روشنفکران فشار علیه بهاییان را تئوریزه کرده اند.

ما شرمگینیم از سکوت خود در مقابل اینکه بسیاری از سالمندان بهایی پس از ده ها سال خدمت به ایران، از دریافت حقوق بازنشستگی محروم هستند.

ما شرمگینیم از خاموشی خود در مقابل اینکه هزاران جوان بهایی، به دلیل باورهای دینی خود و صداقت در بیان این اعتقادات، از امکان تحصیل در دانشگاه ها و مدارس آموزش عالی ایران محروم هستند.

ما شرمگینیم از سکوت خود در مقابل اینکه کودکان بهایی به دلیل باورهای دینی والدین خود، در مدارس و معابر مورد تحقیر قرار می گیرند.

ما شرمگینیم از خاموشی خود در مقابل این واقعیت دردناک که در میهن ما فشار و تحقیر علیه بهاییان به طور سیستماتیک اعمال می شود، تعدادی فقط به خاطر این باور دینی در زندان به سر می برند و خانه ها و محل کار آنها مورد حمله و تخریب قرارمی گیرد و گاه حتی آرامگاه های مردگان این گروه از هموطنان ما از تعرض به دور نمی ماند.

ما شرمگینیم از سکوت خود در برابر سیاهه طولانی، اندوه بار و دهشتناکِ حق کشی های نهادینه شده در قوانین کشور ما علیه بهاییان، و بی عدالتی ها و فشارهای دستگاه های رسمی و غیررسمی در مورد این گروه از هموطنان

ما شرمگینیم به دلیل اعمال جنایت ها و بی عدالتی ها و ما شرمگینیم به دلیل سکوت خود در برابر این اعمال.

ما امضا کنندگان این نوشته، از شما بهاییان، بویژه از قربانیان جنایت ها علیه بهاییان ایران، پوزش می خواهیم.

ما بیش از این دربرابر بی عدالتی در مورد شما سکوت نمی کنیم.

ما در راه رسیدن به حقوق انسانی تصریح شده در منشور جهانی حقوق بشر در کنار شما می ایستیم.

باشد تا عشق و آگاهی را جایگزین نفرت و جهل کنیم.

پانزده بهمن 1387 – سوم فوریه 2009

  1. ابراهیمی هادی – سردبیر شهرگان – کانادا، ونکور
  2. احمدی رامین – استاد دانشگاه و فعال حقوق بشر– آمریکا، یل
  3. الماسی نسرین – مدیر تحریریه شهروند - کانادا – تورنتو
  4. باقرپور خسرو – شاعر و روزنامه نگار – آلمان
  5. برادران منیره – نویسنده و فعال حقوق بشر – آلمان
  6. برومند رویا – مدیر اجرایی بنیاد برومند – آمریکا، واشنگتن
  7. برومند لادن – پژوهشگر، بنیاد برومند- آمریکا، واشنگتن
  8. بیضایی نیلوفر – نمایشنامه نویس وکارگردان تئاتر – آلمان، فرانکفورت
  9. پارسا سهیل – کارگردان تئاتر – کانادا، تورنتو
  10. تقی پور معصومه – بازیگر و کارگردان تئاتر – سوئد، گوته بورگ
  11. تهوری محمد – روزنامه نگار – آمریکا، ماساچوست
  12. جاوید جهانشاه – ناشر – ایرانیان دات کام – مکزیک
  13. جلالی چیمه محمد (م سحر) – شاعر – فرانسه، پاریس
  14. جنتی عطایی بهی - بازیگر، نویسنده و کارگردان تئاتر – فرانسه، پاریس
  15. چوبینه بهرام - نویسنده و پژوهشگر – آلمان، کلن
  16. خرسندی هادی – طنز پرداز – انگلستان، لندن
  17. دانشور حمید – بازیگر و کارگردان تئاتر – فرانسه، پاریس
  18. درویش پور مهرداد – استاد دانشگاه – سوئد، استکهلم
  19. زاهدی میترا – کارگردان تئاتر – آلمان، برلین
  20. زرهی حسن – سردبیر شهروند – کانادا، تورنتو
  21. سهیمی محمد – استاد دانشگاه – آمریکا، کالیفرنیا
  22. شفیق شهلا – نویسنده و پژوهشگر – فرانسه، پاریس
  23. شمیرانی خسرو – روزنامه نگار – کانادا، مونترال
  24. شیدا بهروز – منتقد و پژوهشگر ادبی - سوئد، استکهلم
  25. عبدالعلیان مرتضی – عضو هثئت مدیره سی.جی.اف.ای – کانادا، اکویل
  26. عبقری سیاوش – استاد دانشگاه – ایالات متحده، آتلانتا
  27. عبقری شهلا – استاد دانشگاه – ایالات متحده، آتلانتا
  28. فانی یزدی رضا – تحلیلگر سیاسی - آمریکا
  29. فرهودی ویدا – شاعر و مترجم – فرانسه، پاریس
  30. فروهر پرستو – هنرمند و فعال حقوق بشر – آلمان، فرانکفورت
  31. قائمی هادی – هماهنگ کننده کمپین بین اللملی حقوق بشر در ایران - آمریکا
  32. قهرمان ساسان – نویسنده و روزنامه نگار - کانادا، تورنتو
  33. قهرمان ساقی – شاعر و روزنامه نگار - کانادا، تورنتو
  34. کاخساز ناصر - پژوهشگر و تحلیلگر سیاسی – آلمان، بوخوم
  35. کسرایی فرهنگ – نویسنده و بازیگر تئاتر – آلمان، ویسبادن
  36. کلباسی شیما – شاعر – آمریکا، واشنگتن
  37. ماهباز عفت – فعال حقوق زن و روزنامه نگار – انگلیس، لندن
  38. مساعد ژیلا – شاعر و نویسنده – سوئد، گوتبورگ
  39. مشکین قلم شاهرخ – هنرپیشه و رقصنده – فرانسه، پاریس
  40. مصلی نژاد عزت – نویسنده و فعال حقوق بشر- کانون کانادایی قربانیان شکنجه – کانادا، تورنتو
  41. ملکوتی سیروس – نوازنده، آهنگساز و استاد گیتار کلاسیک – انگلستان، لندن
  42. وحدتی سهیلا – فعال حقوق بشر – آمریکا، کالیفرنیا

دانشگاهیان، نویسندگان، هنرمندان، روزنامه نگاران و تلاشگران ایرانی حقوق بشر که مایل هستند به جمع امضا کنندگان بپیوندند، می توانند با ای میل های زیر تماس بگیرید. ده روز پس از اولین انتشار، در روز سیزدهم فوریه 2009 این نامه با لیست کامل امضا کنندگان منتشر خواهد شد.

niloofarbeyzaie@gmx.at

shemiranie@yahoo.com